اگر به دنبال یک الگوی موفقیت و ثروت در جهان بگردید می توانید نمونه های فراوانی را ببینید که داستان سرایی ها و افسانه های بسیاری را در مورد آنها نقل کرده و گاه اغراق های آنچنانی در مورد سبک زندگی آنها نموده اند که به نظر چیزی فراتر از واقعیت به نظر می رسد. یکی از برجسته ترین شخصیت های این لیست بدون شک وارن بافت اسطوره بازارهای سرمایه است. شخصیتی که بی وقفه در ردیف ثروتمندترین های مجله فوربس قرار داشته و میزان ثروت او در همین چندماه پیش میلادی به چیزی در حدود هشتاد میلیارد دلار می رسید. دلایل موفقیت و رشد بافت در دنیای سرمایه گذاری می تواند راه گشای بسیاری از فعالیت در این حوزه باشد. استراتژی های برنده و راهکارهایی که برای هر شرایط بازار بازدهی بی نظیری دارد. دنبال کردن چنین فرد موفقی چه از جهت ویژگی های شخصیتی و چه از لحاظ علمی می تواند الگوی مناسبی برای رشد فردی را ارائه دهد. بدون شک باید زمان بسیاری بگذرد تا وارن بافت دیگری همچون سایر دانشمندان و متخصصین در بازار سرمایه ظهور کند و زمینه ای برای آموزش های رفتاری خود فراهم کند. در ای مقاله به دنبال بررسی موشکافانه از زندگی این فرد موفق خواهیم بود. با ما همراه باشید.
وارن بافت کیست و چگونه ثروتمند شد؟
آقای وارن ادوارد بافت، در ایالت اوماها از ایالات متحده آمریکا و در سی ام ماه اوت، سال 1930 متولد شد و پا به عرصه وجود گذاشت. چه کسی می توانست پیش بینی کند که این شخص در سالهای آینده به یکی از ثروتمندترین افراد زنده دنیا و به صورت دقیق پنجمین فرد ثروتمند دنیا بدل خواهد گشت؟ اما او در همان سنین پایین و با کلیشه های اخلاقی افراد موفق رشد پیدا کرده و گرایش شدیدی به سمت بازارهای سرمایه و سهام داشت. پدر وارن بافت از جمله تجار و سیاست مداران مشهور بوده و این در حالی بود که وارن فرزند میانی این خانواده محسوب می شد.
استعداد شگرف او در همان روزهای کودکی به خوبی نمایان بود و این موضوع همراه شد با مهاجرت خانوادگی آنها به سمت واشنگتن دی سی که به دلیل پیروزی پدرش در انتخابات کنگره اتفاق افتاد. شروع کار تجاری این اسطوره از فروش درب خانگی محصولاتی مانند نوشابه ها و مجلات آغاز شد و با درآمدی که از این طریق بدست آورد، در سال 1941 اقدام به خرید سهام 37 دلاری شرکت سایتز سرویس کرد. همین ابتدای کار با شکستی غیرمنتظره مواجه شد و این سهم به تدریج کاهش ده دلاری داشت اما جرقه های هوش سرشار نیز از همین روزها زده شد. او سهم را نگه داشت و بعدها به قیمت چهل دلاری آن را به فروش رساند. هرچند این سهام بعدها تا چهارصد دلار رشد کرد و او همواره از آن به عنوان یک تجربه بی نظیر در زندگی خود یاد کرده است.
آموزش عالی و سطح علمی وارن بافت
وارن بافت به عنوان یک تحلیلگر اقتصادی در وهله اول شناخته می شود. او این علم را به صورت رسمی از شانزده سالگی و در زمینه مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا آموخت. او بعدها ادامه همین روند را در دانشگاه نبرسکا داشت تا اینکه در سن بیست سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد. جالب است بدانید که ایشان تمام هزینه های طول تحصیل خود را از درآمدی که در دوران قبل از دانشگاه و از طریق بازارسهام داشت، انجام داد. یکی از مهمترین آکادمی های موثر در نوع نگرش آقای بافت، دانشگاه کلمبیا بوده است. جایی که بزرگترین نظریه پردازهای اقتصادی دنیا در آن تحصیل کرده اند. فارغ التحصیلی بافت از یک سو و فعالیت او به عنوان یک تحلیلگر از سوی دیگر سبب معرفی او به عنوان یک آنالیزور اقتصادی شد.
روند فعالیت های اقتصادی
وارن بافت در ابتدای دهه پنجاه میلادی به عنوان یک سرمایه گذار خرد آغاز به فعالیت جدی و حرفه ای نمود و با تداوم این حرکت در سال 1956 اقدام به تاسیس شرکتی تحت عنوان “جامعه بافت” کرد. محلی برای آغاز و شکل گیری فلسفه اختصاصی او که در بندهای بعدی در مورد آن بحث خواهیم کرد. در ادامه و پس از کمتر از ده سال، مدیریت مجموعه “برکشای هاتاوی” را به عهده گرفت. این فعالیت ها در کنار ساختاردهی به ذهنیت خود در زمینه معاملات سرمایه ، موفقیت های او را روزافزون کرده بود. همچنین از عناوین بسیار دلچسب وارن بافت، خیرخواهی او در زمینه های انسان دوستی است. طوری که او در اواسط دهه اول قرن بیست و یکم، نیت خود را مبنی بر وقف دارایی هایش علنی کرد و این موضوع را در همکاری نزدیک با بیل گیتس، رییس شرکت ماکروسافت عملی کرد. آنها برای پیوستن دسته بیشتری از سرمایه داران جهان برای کمک به نیازمندان، اقدام به تاسیس یک شرکت به نام “Giving Pledge” نیز کردند و در ان مسیر تا به امروز گام های بلندی برداشته اند. در ادامه فعالیت اقتصادی خیرخواهانه، جمعتی را در سالهای اخیر تشکیل داده و سازماندهی کرده اند که مراقبت های بهداشتی مربوط به کارمندان را پیگیری می کنند و طرح ها و ایده های بسیار موثری در زمینه کمک های درمانی ارائه داده اند.
رازهای بزرگ
اطلاق عناوینی مانند پیشش گوی بزرگ و ساحر به وارن بافت نشان از تبدیل شدن استراتژی های این فرد به رازهای بزرگ است. پیش گویی های او در مورد روند بازارهای سرمایه همانند غیب گوهایی است که با یک نیروی ماورایی پشت پرده آن را مشاهده کرده اند. کسانی که این موارد را به مانند افسانه های قدیمی، مربوط به سحر و جادو می دانند، هچ بویی از تاثیر علم بر درآمد نبرده اند. در واقع، رمز و رازی در کار نیست. راز بزرگ شاید این باشد که او نیز یک انسان عادی اما با استعداد و پشتکار در زمینه کاری خود بوده است. هوش سرشار او ریشه در تمامی آموزش های تخصصی و البته تجربه های بی بدیلی است که در طول سالیان بسیار برای او به ارمغان آمده است و بسیار ارزشمندتر از هر سرمایه ای برای او بوده است. خود وارن بافت نیز بارها در سخنرانی ها و کارگاه های آموزشی به این نکته اشاره کرده است که هیچ رمز و رازی پشت ثروت او نیست و تنها به کار گفتن روش هایی است که از طریق شهود عینی او از علم اقتصاد بدست آمده است. جالب است بدانید که بیش از 47 عنوان کتاب در وصف رمز و رازها و نوع عملکرد وارن بافت نوشته شده است که بیش از هر شخص دیگری می باشد.
ایراد بزرگ عمده پیروان وارن بافت در زمینه سرمایه گذاری به نگرش آنها در سبک زندگی او برمی گردد. باید از ظواهر گذشت و آقای بافت را نیز در زمره تمام انسان های نراملی دید که برای رسیدن به این جایگاه دنبال راه حل بوده اند. راز ثروت وارن بافت در این موضوع نهفته است که روش ها و فلسفه او را در هر دوره از زندگی اش باید با همان دوره مقایسه کرد نه اینکه به دنبال به کار بردن استراتژی فعلی او برای جوان بیست ساله بود. اگر به یاد داشته باشید که او در همان سن بیست سالگی، تنها برای یادگیری و کسب تجربه در کنار معلم و استاد محبوبش، تمام سرمایه خود را وقف همین عمل کرد و هیچ چشم داشتی جز استفاده از دانش او نداشت. به کار بردن این روش در آن سن و سال می تواند برای یک دنباله روی وارن بافت مفید باشد، وگرنه هیچ سودی از این روند نخواهید داشت و روش های این اسطوره به درد شما نخواهد خورد.
فلسفه ته سیگارها
وارن بافت به عینه از دهه پنجاه زندگی خود به عنوان طلایی ترین دهه یاد می کند و در توجیه آن می گوید که ته سیگارهای بسیاری را برای پک زدن پدا می کردم. طعنه به تمام سهام هایی با قیمت پایین تر از ارزش ذاتی که خریداری کرده و در بزنگاه های آن فروخته و سود کسب کرده بود. این ها اهداف سرمایه گذاری بلندمدتی بودند که نیاز به صبر کافی برای برداشت نتیجه داشتند. روش دقت در ارزش ذاتی و حفظ سهام برای بلند مدت تا مادامی که از ارزش ذاتی بالاتر رود، از جمله ایده هایی بود که بافت برای اولین برا آنها را معرفی کرد. این فلسفه و استراتژی را وارن بافت نیز از استاد خود گراهام آموخت و از موثرترین استراتژی ها در بازارهای سرمایه تا به امروز بوده است.
وارن بافت رقیب
اگر نگاهی به آمار و اعداد و داده های سرمایه گذاری از زمان ورود بافت بکنیم، بدون شک او بهترین و بزرگترین سرمایه گذار در طول تاریخ بوده است. اما صبر کنید. اگر نرخ داده ها و بازدهی بافت را با رقبای او مقایسه کنیم، قطعا فقط وارن بافت جوان بود که آماری بهتر داشت و بازدهی بالاتری ارائه داده است و این بهترین راهکار در رشد فردی نیز محسوب می شود. انسان فقط باید خود را به عنوان بهترین رقیب خود ببیند و تنها مانع ، بهتر شدن از خود است. و اما موفق ترین سال فعالیت بافت در بازارهای سرمایه نیز به سال 1968 برمی گردد که انتهای یک دوره ده ساله است که به صورت مداوم بازدهی مثبت را در عملکرد خود ثبت کرده بود و نهایتا در این سال به بازدهی بسیار بالای 60 درصد رسید. این موفقیت به صورت کلی علاوه بر هوش و ذکاوت ذاتی وارن بافت، مرهون استراتژی های بی نظیر گراهام به عنوان معلم او بود. توجه به نکته ای بسیار ضروری است که استفاده از استراتژی ته سیگار در آن سالها که به دنبال ارزش ذاتی شرکت ها بود، به سادگی امروز نبود. بافت با تلاش و مرارت فراوان به دنبال شناسایی چنین شرکت هایی بود که بتواند از آنها بالاترین سود را برداشت کند.
تمایل به سهام های کوچکتر
یکی از موارد شگفت انگیز در زندگی وارن بافت این مطلب است که او در توجیه مقایسه عملکردی الان خود با زمان جوانی اش که نشان از افت میزان بازدهی اش دارد، این گونه می گوید که بیشترین سود در سهام های کوچک گراهامی است. آنها ارزش خالص پایین تری دارند و از منظر بازدهی بسیار بهتر هستند. اما با رشد ثروت بافت و شهرت بی نظیر او، ورود او به سهام های بزرگی مانند اپل سبب شده است از موارد گوچک دور شده و بازدهی پایین تری داشته باشد. این نشان می دهد که فرصت پیش روی سرمایه گذاران جوان که از ایده های بافت استفاده می کنند بسیار باز و توسعه یافته است. این چیزی است که در سرمایه گذاران امروزی کاملا مغفول واقع شده است و آنها از سهام کوچک به دور هستند و دقیقا به دنبال پیروی از رویه میلیاردرهایی مانند بافت هستند، حال آنکه هر میزان سرمایه می تواند استراتژی خاص خود را داشته باشد و لزوما همیشه نمی توان به عملکرد بافت اتکا کرد. هرچند باید دقت کنیم که توصیه خود بافت نیز به بهره برداری از سهام کلاسیک گراهامی است.
فلسفه اختصاصی بافت
ورود بافت در عنفوان جوانی به مدرسه ای تحت عنوان بنجامین گراهام، نقطه تحول نگرش او در سرمایه گذاری محسوب می شود. این فلسفه طبق یک جمله کلیدی توضیح داده می شود :
” به دنبال سهامی بروید که دیگران به آن توجه نمی کنند و ارزش ذاتی آن پر نشده باشد”
این موضوع نیازمند یک شهامت درونی است که بتوانید بر خلاف جهت آب شنا کنید و زمانی که گرایش به یک سهم بالاست، شما آن را کنار بگذارید و از سهم پایین تر استفاده کنید. اما روش همین است و سود بالایی در آن نهفته است. اعتقاد به این موضوع که سهام عرضه شده در بازار، همواره به ارزش واقعی و ذاتی خود چسبنده است و به هر حال بر محور آن خواهد چرخید. بنابراین شما نیز با در نظر گرفتن این جمله، فلسفه اختصاصی بافت را دنبال کنید. در این مورد به جمله مشهور گراهام دقت کنید :
“بازار سرمایه در کوتاه مدت مانند یک ماشین رای گیری عمل می کند و در بلند مدت مانند یک ماشین توزین”
این جمله را این گونه می توان تفسیر کرد که برای خرید یک سهم هرگز دچار جنگ های عرضه و تقاضا نشوید و آنها را به عنوان مبنای عمل قرار ندهید چون این ها میزانی از مقدار توجه مردم و سهامداران به آنهاست و نه ارزش ذاتی شان. تنها به ارزش پایه ای و بنیادی شرکت نگاه کنید و پتانسیل آن را در رشد بسنجید. اگر قابل توجه بود شک نکنید. وارن بافت کمی عمیق تر در این مورد صحبت می کند و فاکتورهای بیشتری را دخیل می داند. البته نباید فراموش کرد که شاید این موضوع اقتضای زمان بوده باشد. این فاکتورهای اساسی را چنین بیان می کند :
1- بنیاد (ROE)
بازدهی هر سهم را می توان از میزان بازگشت سرمایه سهامداران آن سنجید. در واقع میزانی از درآمد سهامداران از سهم مورد نظر به عنوان فاکتور ارزیابی سهم بررسی می شود و در صورت بازدهی بالا در این فاکتور مورد تایید قرار می گیرد. در این فاکتور علاوه بر بازدهی مقطعی، باید بازدهی دوره ای و مستمر نیز مورد بررسی باشد.
2- بدهی (D/E)
این یک فاکتور اصلی دیگر است، که بافت به جدیت در مورد آن بحث می کند. ترجیح وارن بافت در میان این فاکتور و فاکتور قبلی این است که شرکت ارائه دهنده سهم، لزوما باید بدهی کمتری داشته باشد تا اینکه بخواهد سود بالاتری برساند و این بسیار مهم است. در نماد اختصاری بدهی، نماد “D” به عنوان حق و حقوق سهامداران و نماد “E” به عنوان بدهی شرکت شناخته می شود. بدهی های بالای شرکت می تواند تهدید کننده باشد و میزان دیون بالا به سهامداران را نمایش می دهد.
3- سود (Profit)
تعریف سودآوری در بحث بازارهای سرمایه کمی متفاوت تر است. اینکه شرکتی سودآور محسوب می شود، به این معنا است که سود شرکت در طی یک مدت زمان معین همواره روند صعودی مثبت داشته است. اگر سود را با فرمول تقسیم درآمد بر فروش بسنجیم، فاکتور حاشیه سود از همین فرمول بدست آمده و بسیار تاثیرگذار است. حاشیه سود بالا نشان از کارآمدی و سوددهی بالای آن است.
4- شهرت و شناخته شدن
برای گرایش به یک سهم از یک شرکت حتما به قدمت و شناخته شدن آن توجه کنید و بافت پیشنهاد می دهد که شرکت هایی با قدمت زیر ده سال را کلا رد کنید. این قدمت به زمانی که از اولین عرضه اولیه شرکت گذشته است بر می گردد و نه به زمان تاسیس آن. این زمان گذشته، نشان از دوام شرکت در مقابل بحران های مختلف بوده و توان آن شرکت را نشان می دهد. همچنین می توان عملکرد شرکت را در حداقل ده سال گذشته مورد تحلیل قرار داد و قضاوت درستی از آن به عمل آورد.
5- تمایز
شرکتی که سهم آن را خریداری می کنید، حتما در رسته فعالیتی خود، متمایز از رقبا عمل کرده باشد و چیزی جدای از آنها برای ارائه نشان دهد. این یک موضوع کلیدی است که علاوه بر بنیاد باید مورد توجه قرار گیرد. این نقطه تمایز یا همان مزیت رقابتی، اهرم کسب سهم بازار از مشتریان است. در صورت ارائه کار تکراری نمی توان سهم بازار را رشد داد.
6- فاصله قیمتی از ارزش ذاتی
اینجا دقیقا محلی است که بافت بالاترین تخصص را دارد. شناسایی سهامی که از ارزش ذاتی خود ارزان تر بوده و جا برای رشد دارد. تعیین ارزش ذاتی هنری است که باید آن را آموخت و در محضر استادی مانند بافت آموزش دید.
با ارائه این فاکتورهای مهم از سوی اسطوره ای به نام وارن بافت، می توان متری برای تعیین عملکرد ساخت و خود را با آن سنجید. بافت سالها این قواعد را رعایت کرده و در ضمیر خود نوشته است. شما نیز برای رسیدن به گردپای چنین اقتصاددان بزرگی باید این قواعد را بارها مرور کرده و اجرا کنید. وارن بافت همانند همه جوان های سرمایه گذار فعال در بازارهای سرمایه، یک انسان عادی با اهداف عالی و ابزار رشد بی نظیر بوده است. او را دنبال کنید و بشناسید.