نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio) یک مفهوم است که برای مقایسه نسبی بین سطح ریسک ها و سطح سود مورد انتظار یک سرمایهگذاری، استفاده میشود. این نسبت نشان میدهد که در مقابل ریسک و ضررهای محتملی که در هر سرمایه گذاری وجود دارد، چقدر سود از سرمایهگذاری می توان انتظار داشت. در واقع با استفاده از این نسبت، ریسکهای یک دارایی را با سود مورد انتظار آن مقایسه می کنیم. در ادامه جدول ریسک به ریوارد را نیز برایتان آورده ایم.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد یا معیار نسبت ریسک به سود (به انگلیسی: risk/reward ratio) که به اختصار نسبت R:R یا RR نامیده می شود، نسبت بین میزان ریسک مرتبط با یک سرمایهگذاری و میزان ریوارد (بازده) مورد انتظار از آن سرمایهگذاری را نشان میدهد. سرمایه گذاران با استفاده از این محاسبه ریاضی، برای اندازه گیری سود مورد انتظار یک سرمایه گذاری معین در برابر ریسک ضرر استفاده می کنند.
این نسبت معمولاً به صورت یک عدد برای ریسک ارزیابی شده بیان میشود که با یک کولون (نشان دونقطه) از رقم بازده مورد انتظار (prospective reward) جدا میشود. معمولاً این نسبت رابطه بین سرمایه از دست رفته در صورت شکست سرمایه گذاری را در مقایسه با سود تحقق یافته در صورتی که همه چیز طبق برنامه پیش برود، به صورت نسبی بیان می کند.
برای مثال، نسبت ریسک به ریوارد 1 به 3 نشان می دهد که می توان انتظار داشت که به ازای هر دلار سرمایه گذاری شده، یک سود یا پاداش بالقوه 3 دلاری کسب کرد.
به طور کلی، یک معیار نسبت ریسک به سود بالا نشان دهنده این است که سرمایهگذار میپذیرد ریسک بیشتری را بپذیرد تا بازده بالاتری کسب کند. و برعکس این موضوع هم صادق است، اگر این نسبت پایین باشد، بیانگر این است که سرمایهگذار حاضر است ریسک کمتری را بپذیرد تا بازده کمتری دریافت کند.
سرمایه گذاران از این ریسک استفاده می کنند تا تعیین کنند کدام سرمایه گذاری را انجام دهند. به طور خاص، سرمایه گذاران از این نسبت برای تعیین دوام سرمایه گذاری معین استفاده می کنند. این نسبت همچنین میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا میزان ریسکی را که برای هر سرمایهگذاری در نظر میگیرند با بازده مورد انتظار هر سرمایهگذاری مقایسه کنند.
این نسبت برای معامله گران با استراتژی های مختلف متفاوت متفاوت است، اما مشاوران تجاری و سایر متخصصان اغلب نسبتی بین 1 به 2 و 1 به 3 را برای یک سرمایه گذاری ارزشمند، توصیه می کنند.
ریسک Risk چیست؟
تقریباً همه سرمایهگذاریها با سطحی از ریسک همراه هستند. تعداد کمی از سرمایهگذاریها (البته اگر وجود داشته باشند) می توانند سود (یا ریوارد) را تضمین کنند.
ریسک به میزان عدم قطعیت و احتمال وقوع خسارت یا ضرر در یک سرمایهگذاری اشاره دارد. در واقع، ریسک نشاندهنده رویدادهای غیرمنتظره ای است که معمولاً باعث می شود ارزش داراییها تغییر کرده و در اصطلاح معامله گر ضرر کند. ریسک واقعی یا خالص (غیر قابل کنترل و حتمی بودن خسارت) و ریسک پویا (سود یا زیان قابل کنترل) دو نوع متداول از انواع ریسک هایی هستند که در ادبیات مالی مورد استفاده قرار می گیرند.
ریسک = قیمت سهم – حد ضرر
ریوارد Reward چیست؟
ریوارد، به بازدهی مورد انتظار از یک سرمایهگذاری یا سودهای حاصل از آن اشاره دارد. در واقع، ریوارد نشاندهنده میزان بازده مالی است که سرمایهگذار انتظار دارد از سرمایهگذاری خود کسب کند. ریوارد میتواند به صورت سود سرمایهگذاری، درآمد حاصل از سرمایهگذاری در سهام، بهرهوری بالا در کسبوکار و غیره تعبیر شود.
ریوارد = حد سود – قیمت سهم
در نسبت ریسک به ریوارد، ریسک مقدار پولی است که ممکن است در سرمایه گذاری از دست برود. در یک سناریوی پروژه، ریسک نشان دهنده ارزش منابعی است که برای پروژه در نظر گرفته شده است. در حالی که ریوارد، ارزش پولی سودهایی است که می توان از تکمیل پروژه به دست آورد.
نسبت ریسک به ریوارد یا RR = ریوارد/ ریسک
به طور کلی، در تصمیمگیری مالی، سرمایهگذاران به دنبال تعادلی میان ریسک و ریوارد هستند. آنها سعی میکنند با انتخاب سرمایهگذاریهایی که ریسک متناسب و بازده مورد انتظار قابل قبولی دارند، بهترین نتیجه را به دست آورند.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد یک معامله بدین صورت است که:
مقداری را که می توانید سود کنید (یعنی ریوارد) را بر مقداری که احتمال دارد از دست بدهید (یعنی ریسک) تقسیم کنید.
بنابراین اگر سهامی را به قیمت 100 دلار خریداری کنید و قصد داشته باشید آن را هنگام رسیدن به 200 دلار بفروشید، سود خالص آن 100 دلار خواهد بود. اگر مایل به ریسک در کل سرمایه گذاری هستید، ارزش ریسک شما 100 دلار است. بنابراین 100 تقسیم بر 100 برابر با 100/100 یا 1 به 1 – است. یعنی ریسک و ریوارد باهم برابر هستند.
همان سرمایه گذاری را با استاپ لاس در 50 دلار، اما با همان سود مورد انتظار 100 دلار در نظر بگیرید. شما حاضرید 50 دلار ریسک کنید تا این مقدار ریسک را دو برابر کنید. یعنی 50 برای ریسک، 100 برای ریوارد، یا نسبت ریسک به ریوارد 50 به 100 یا 0.5 به 1 است. با این حال، ریسک معمولاً به صورت 1 در نسبت ریسک به ریوارد نشان داده می شود، بنابراین 0.5 به 1 به صورت 1 به 2 بیان می شود.
جدول ریسک به ریوارد
1:5 | 1:4 | 1:3 | 1:2 | 1:1 | |
99.96% | 100% | 100% | 100% | 100% | Win Ratio 10% |
69.9% | 100% | 100% | 100% | 100% | Win Ratio 15% |
0.0484% | 59.92% | 100% | 100% | 100% | Win Ratio 20% |
0% | 0% | 51.7% | 100% | 100% | Win Ratio 25% |
0% | 0% | 0% | 100% | 100% | Win Ratio 30% |
0% | 0% | 0% | 0.70% | 100% | Win Ratio 35% |
0% | 0% | 0% | 0% | 100% | Win Ratio 40% |
0% | 0% | 0% | 0% | 100% | Win Ratio 45% |
0% | 0% | 0% | 0% | 100% | Win Ratio 50% |
0% | 0% | 0% | 0% | 0% | Win Ratio 55% |
0% | 0% | 0% | 0% | 0% | Win Ratio 60% |
0% | 0% | 0% | 0% | 0% | Win Ratio 65% |
0% | 0% | 0% | 0% | 0% | Win Ratio 70% |
0% | 0% | 0% | 0% | 0% | Win Ratio 75% |
0% | 0% | 0% | 0% | 0% | Win Ratio 80% |
0% | 0% | 0% | 0% | 0% | Win Ratio 85% |
0% | 0% | 0% | 0% | 0% | Win Ratio 90% |
داده های قرمز رنگ رنگ یعنی شما سرمایه شما 100 درصد در خطر و ریسک قرار دارد. ولی اگر داده ها سبز رنگ باشند یعنی شما در معامله خود می توانید سود کنید. اعادا داخل جدول احتمال از دست رفتن سرمایه شما را نشان می دهد.
عملکرد نسبت ریسک به ریوارد چگونه است؟
همانطور که قبلا گفته شد، نسبت ریسک به سود به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا سطح ریسکی را که باید بپذیرند در مقایسه با بازده بالقوه ای که می توانند به دست آورند، ارزیابی کنند. در واقع، این نسبت، نسبت میان میزان ریسک و میزان ریوارد (بازده) مورد انتظار از یک سرمایهگذاری را نشان میدهد.
نحوه عملکرد نسبت ریسک به ریوارد بدین ترتیب است که این نسبت به سرمایهگذاران نشان می دهد که در برابر یک سطحی از پتانسیل هر سرمایهگذاری برای زیان، چه مقدار از پتانسیل آن سرمایه گذاری برای سود را باید انتظار داشته باشند. بنابراین، نسبت ریسک به ریوارد 1 به 1 نشان می دهد که سرمایه گذار با احتمال از دست دادن همان مقدار سرمایه ای مواجه است که از طریق بازده مثبت (positive returns) به دست می آورد.
هر سرمایه گذار می تواند آستانه ریسک قابل قبول خود را تعیین کند. یک تریدری که ریسک پذیرتر است، ممکن است مایل به پذیرش نسبتی باشد که نشان دهنده سطح ریسک بالاتر برای همان سطح ریوارد باشد، در حالی که یک سرمایه گذاری که گریزان از ریسک است و تمایل زیادی برای ریسک پذیری ندارد، ممکن است نسبت 1 به 3 را اصلاً آنقدر ارزشمند نداند که در آن سرمایه گذاری کند.
تفاوت بین وین ریت (Win rate) و نسبت ریسک به ریوارد
در میان معامله گران سهام، وین ریت یا نرخ برد نشان می دهد که چه تعداد از کل معاملات انجام شده در یک دوره زمانی تعیین شده، سودآور هستند. به عنوان مثال، اگر از مجموع 20 معامله در روز، 15 معامله ی سودآور داشته باشید، وین ریت روزانه شما 15 از 20 یا 75 درصد است. وین ریت بالای 50 درصد معمولا خوب در نظر گرفته می شود.
با این حال، نرخ برد بالا لزوماً نشان نمیدهد که شما درآمد کسب کردهاید، زیرا ضرر معاملات بد ممکن است از سود معاملات برنده بیشتر شود. این همان جایی است که نسبت ریسک به ریوارد وارد عمل میشود و زیان احتمالی معاملات شما را در مقابل سود بالقوه محاسبه میکند.
مزایا و محدودیت های استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
مزایا
نسبت R به R با انجام موارد زیر به سرمایهگذاران (و همچنین رهبران پروژه) در مدیریت ریسک کمک می کند:
- با ارائه یک ابزار برای ارزیابی و بیان ریسک محتمل، این نسبت به سرمایهگذاران کمک می کند میزان ریسک سبد سرمایه خود را مدیریت کنند. با ارزیابی ریوارد محتمل در مقابل ریسک مورد قبول، سرمایهگذاران میتوانند تصمیماتی را بگیرند که خسارتهای ممکن را محدود کنند و حداکثر سود را با حداقل ریسک ممکن داشته باشد. این ابزار همچنین به تعیین سطح تحمل ریسک پیشفرض کمک کرده و از پذیرش ریسک بیش از حد جلوگیری میکند.
- با حذف عوامل ذهنی از ارزیابی، این نسبت به سرمایهگذاران امکان ارزیابی ریسک و ریوارد به صورت منطقی را میدهد. این نسبت به سرمایهگذاران کمک میکند تا منافع مالی محتمل را با هزینههای ممکن مقایسه کنند. با محاسبه این نسبت، سرمایهگذار میتواند ببیند که آیا سود محتمل به اندازه کافی بالاست تا ریسک مرتبط را بهخوبی تحمل کند یا خیر.
- با تغییر دینامیکها و ارزشها، به سرعت ریسک ها را در برابر ریواردها مجدداً محاسبه میکند. با محاسبه این نسبت، سرمایهگذار میتواند تصمیم بگیرد که چه میزان ریسک را میپذیرد و آیا سود محتمل ارزش آن ریسک را دارد یا خیر.
معایب
برخی از معایب و اشکالات محاسبه ریسک به ریوارد عبارتند از:
- نادیده گرفتن احتمال: یکی از محدودیتهای استفاده از نسبت ریسک به ریوارد این است که این روش احتمال رویدادها را نادیده میگیرد. در واقع، این نسبت فقط به تعداد ریسک و ریوارد مرتبط با یک سرمایهگذاری توجه میکند و احتمال وقوع آنها را در نظر نمیگیرد.
- وابسته بودن به کیفیت تحقیق و توانایی سرمایه گذار در سنجش ریسک: این نسبت به شدت به تحقیقات و توانایی تحلیل سرمایهگذار وابسته است. بدون داشتن تحقیقات و تحلیل کافی، محاسبه درستی از نسبت ریسک به ریوارد بهدست نمیآید و ممکن است سرمایهگذار در تصمیمگیری خود اشتباه کند.
- لحاظ نکردن سایر عوامل و محاسبات بالقوه: نسبت ریسک به ریوارد تنها یکی از عواملی است که در تصمیمگیری سرمایهگذاری لحاظ میشود. این نسبت عمدتاً به جنبههای مالی و ریسکهای مرتبط با تغییرات قیمتی تمرکز دارد و سایر عوامل مهم مانند تحلیل بنیادی و … را در نظر نمیگیرد.
بنابراین، در حالی که نسبت ریسک به ریوارد میتواند به محاسبه و مقایسه ریسکهای سرمایهگذاری کمک کند، این عدد به تنهایی به عنوان معیاری کافی برای تعیین سرمایهگذاری ارزشمند، کافی و مناسب در نظر گرفته نمیشود.
چه کسانی از نسبت ریسک به ریوارد استفاده می کنند؟
نسبت ریسک به ریوارد معمولاً توسط افراد و نهادهای مختلف در زمینههای مالی و سرمایه گذاری استفاده می شود. این نسبت توسط معامله گران سهام، مدیران سرمایه، مدیران ریسک، تحلیلگران مالی، سرمایه گذاران و سایر افراد فعال در بازار های مالی برای ارزیابی سرمایه گذاری های مالی مانند خرید سهام استفاده می شود. آنها گاهی اوقات ریسک را با صدور دستورهای استاپ لاس (stop-loss orders) محدود می کنند، که باعث فروش خودکار سهام یا سایر اوراق بهادار هنگام رسیدن به یک ارزش خاص می شود.
سرمایهگذاران از این فرمول، برای ارزیابی و مقایسه مختلف فرصتهای سرمایهگذاری استفاده میکنند. آنها ممکن است این نسبت را برای انتخاب سرمایهگذاریهای مناسب و تصمیمگیری درباره میزان ریسک قابل قبول و بازده مورد انتظار استفاده کنند.
مدیران سرمایه، از جمله صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای پرداخت، از این نسبت برای ارزیابی و مدیریت سبد سرمایهگذاری خود استفاده میکنند. آنها سعی میکنند تعادلی بین ریسک و ریوارد داشته باشند تا به بهرهوری و عملکرد بهتری دست یابند.
مدیران ریسک و مدیران مالی در شرکتها و مؤسسات مالی از نسبت ریسک به ریوارد برای ارزیابی و مدیریت ریسک های مالی استفاده میکنند. آنها سعی میکنند میزان ریسک قابل قبول را برای سازمان تعیین کرده و به دنبال رسیدن به بازدهی مناسب با در نظر گرفتن این ریسک هستند. تحلیلگران مالی هم از این نسبت برای ارزیابی شرایط بازار، تحلیل سهام و سایر ابزارهای مالی استفاده میکنند.
این نسبت توسط مدیران پروژه و سایر افراد درگیر در مدیریت پورتفولیو پروژه (PPM) نیز استفاده می شود.
نکنه: PPM یک نوع استراتژی است که با ارزیابی موفقیت و خطرات احتمالی پروژههای بالقوه، کارکنان، منابع و جدول زمانی را طوری تعیین میکند که عملکرد سازمان را به حداکثر برساند.
نسبت ریسک به ریوارد در PPM برای تعیین میزان خطرات و مزایای بالقوه یک پروژه استفاده می شود. رهبران پروژه از این نسبت برای ارزیابی عملی بودن پروژه استفاده می کنند.
رهبران مدیریت پروژه همچنین از این نسبت برای انتخاب یک سرمایه گذاری نسبت به سرمایه گذاری دیگر استفاده می کنند. پروژه ای که همان بازده مورد انتظارِ پروژه دیگر اما ریسک کمتری دارد، معمولاً انتخاب بهتری تلقی می شود.
سخن پایانی
با توجه به مطالب فوق می توان نتیجه گرفت که نسبت ریسک به ریوارد R:R یکی از ابزارهای مهم در مدیریت ریسک و تصمیمگیری سرمایهگذاری است. با محاسبه این نسبت، سرمایهگذاران میتوانند ریسک و ریوارد محتمل را ارزیابی کنند و تصمیمات مبتنی بر آن اتخاذ کنند. با این حال، باید به محدودیتها و مسائل مربوط به آن توجه کرد.
نسبت ریسک به ریوارد به تنهایی اطلاعات کافی در مورد ترید در اختیارمان قرار نمیدهد. اگرچه این نسبت ابزاری عالی در بازارهای مالی است، اما برای مدیریت معاملات خود به استراتژی و ابزارهای دیگر نیز نیاز خواهیم داشت. لذا، برای رسیدن به نتایج مطلوب، ترکیب این نسبت با ابزارهای دیگر مدیریت ریسک و تحلیل بازار الزامی است.